معنی سیب بکشیین - جستجوی لغت در جدول جو
سیب بکشیین
صدای بلند جانوران
ادامه...
صدای بلند جانوران
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیم بکشیین
زخمی که در اثر عفونت سیاه شود، چرکی شدن زخم در اثر نفوذ
ادامه...
زخمی که در اثر عفونت سیاه شود، چرکی شدن زخم در اثر نفوذ
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش بکشیین
به جلو کشیدن، وارد گفتگو شدن با کسی جهت به حرف آوردن او
ادامه...
به جلو کشیدن، وارد گفتگو شدن با کسی جهت به حرف آوردن او
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر بکشیین
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
ادامه...
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
رسیک بکشیین
رس بکشین
ادامه...
رس بکشین
فرهنگ گویش مازندرانی
هیف بکشیین
بلعیدن، لاجرعه سر کشیدن
ادامه...
بلعیدن، لاجرعه سر کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بکشیین
به ثمر رسیدن، متر کردن، جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف
ادامه...
به ثمر رسیدن، متر کردن، جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف
فرهنگ گویش مازندرانی
سو بکشیین
تیز کردن کارد و دیگر ادوات، تابیدن
ادامه...
تیز کردن کارد و دیگر ادوات، تابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی